تاریخ انتشار : ۳۱ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۸:۲۱  ، 
کد خبر : ۲۷۹۴۱۸

عزت حقیقی، ثمرۀ کلان ساخت مستحکم درونی نظام اسلامی/محمّدباقر عباسی[1]

ساخت درونیِ مدنظر امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی)، با توجه به رویکردهای منحصر به فرد ایشان، یک ساخت جامع است؛ وگرنه کشورهای ضعیفی هم هستند که چه بسا در یکی دو جنبه در دنیا کم نظیرند ولی کسی آن‌ها را عددی به شمار نمی‌آورد.

چکیده:

ساخت درونی نظام، یکی از مسائل کلان مدنظر حضرت امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) است؛ و یک مسئله کلان در ذات خود، ثمره یا ثمراتی دارد که محدوده وسیعی را در بر می‌گیرد. مسلماً اقتدار حاصل از نیرومندی نظام را در یک یا دو نوع توانمندی، نمی‌توانیم خلاصه کنیم و بگوییم این استحکام ساخت درونی است! بلکه ساخت درونیِ مدنظر امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی)، با توجه به رویکردهای منحصر به فرد ایشان، یک ساخت جامع است؛ وگرنه کشورهای ضعیفی هم هستند که چه بسا در یکی دو جنبه در دنیا کم نظیرند ولی کسی آن‌ها را عددی به شمار نمی‌آورد. این معنای اقتدار درونی نظام نیست؛ بلکه اقتدار درونی باید جامع باشد؛ و گرنه اگر نقاط ضعفی وجود داشته باشد، دشمن از آن‌ها علیه نقاط قوت استفاده خواهد کرد؛ و به احتمال قوی این همان معنای اقتدار ملّی در راستای حرکت به سمت تمدن اسلامی است که در فرمایشات ایشان آمده است.

مقدمه:

استحکام ساخت درونی یک نظام، که به فرمودۀ حضرت امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در حکم روح حاکم بر نظام اسلامی است، باید ثمره­ای مشخص داشته باشد و این ثمره در منویات معظم له، اقتدار و عزتِ نظام است. اقتدار و عزتی که ضامن عبور نظام از چالش‌هایی نظیر دشمنی متکبرانه و خباثت­آمیزِ دشمنانی متعدد است. اگر یک نظام بداند که با استحکام ساخت درونی خود به معنای واقعی کلمه در یک حصار اطمینان و استحکام، در مقابل انبوه موانع و دشمنی‌ها قرار می‌گیرد، قطعاً با  انگیزه و عزم بیش­تری در مسیر نیروبخشی به ساخت و ماهیت درونی خود، حرکت خواهد کرد. البته این در صورتی است که این قدرت و عزتمندی در تمام جنبه‌های درونی یا همان آرمان‌های نظام جمهوری اسلامی ایجاد شود تا با یک ساخت درونی مستحکم و همه جانبه، به سمت آرمان نهایی خود، یعنی ایجاد تمدن اسلامی، پیش برود. با این‌همه بنا داریم در ضمن مقاله­ای کوتاه، به موضوع مهم عزت برآمده از استحکام ساخت درونی نظام اسلامی پرداخته و دریابیم که با توجه به ارزش‌هایی که برای هدف­گذاری در راستای رسیدن به جامعه ارزشی قوی (ساخت درونی قدرت)، کارآمدتر هستند، عزت ملّی حقیقی چگونه معنا می‌شود؟

بخش اوّل: جایگاه شناسی

مفهوم عزت در کلام معصومین(علیه­السلام)، به صورت تسلیم و فروتنی در مقابل حق در کلام امام صادق(علیه­السلام) آمده است «العِزُّ أن تَذِلَّ لِلحَقّ إذا لَزِمَكَ»[2]؛ این معنا برای عزت، معنایی جامع است که عرصه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاست خارجی ما را می‌تواند کاملاً تحت­الشعاع خود قرار دهد؛ این عزت، حاصل تسلیم بودن در مقابل خداوند و حق است به صورتی که ما را به ایمان واقعی به خدا و اعتماد به وعده‌های او بکشاند که در بخش الزامات به آن‌ها خواهیم پرداخت. به عبارت دیگر الزامات رسیدن به این عزت باید مدنظر قرار گیرد تا عزتمندی حقیقی، قابل پیاده­سازی و کاربرد باشد. قبل از پرداختن به موضوع الزامات، باید توجه داشت که در موضوع عزت، یک­سری نکات اساسی هست که خودنمایی می‌کند. نخست اینکه عزت واقعی متعلق به خداست «مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمیعاً»[3] یعنی هرکسی یا گروهی یا ملتی، ارادۀ عزت داشته باشد، باید متوجه خدا گردد. و اصل این توجه به خاطر اینست که عزت را فقط خداوند عطا می‌کند. وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ[4].  

نکته دوم اینکه عزت، یک مقوله جامع است «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً»

. نکتۀ سوم این­که کسب عزت، دفعی نیست بلکه طی شدنِ زمان در آن مطرح است. به عنوان نمونه وعدۀ خلافت به مستضعفین عالم و نجات ایشان از استضعاف که همان مفهوم عزت حقیقی است، در زمان‌های آینده محقق می‌شود[5] یا در آیۀ «فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ»[6]. این عزت واقعی مؤمنین است که در طی زمان، در مقابل کافرین وعده داده شده است؛ و ملت مؤمن، به تدریج به آن خواهد رسید. ان­شاءالله.

بخش دوم: الزامات عزت حقیقی

تقویت ایمان:

از مهم‌ترین و اصلی‌ترین الزامات دست­یابی به عزت حقیقی، ایمان است. «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقینَ لا یَعْلَمُونَ».[7] پس برای کسب عزت باید مؤمن بود. البته به هر قبول داشتنی ایمان نمی‌گویند؛ ابلیس(لعین) هم خدا را قبول داشت، انبیاء(علیه­السلام) را قبول داشت، عظمت و یگانگی و عزت خدا را قبول داشت؛ به عزت خداوند، سوگند یاد کرد؛ اما از این قبول داشته‌ها بهره­ای نبرد. بلکه به تعبیر قرآن ایمان باید در قلب، مکتوب باشد.«أُولئِکَ کَتَبَ فی قُلُوبِهِمُ الْإیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»[8]. بنابراین ایمان یکی از عناصر اصلی عزت حقیقی است و به واسطۀ همین موضوع مؤمنان واقعی، با دشمنان خدا و رسول، مبارزه می‌کنند و حاضر نیستند در مقابل هیچ قدرتی به جز خداوند متعال، سر تعظیم فرود بیاورند[9] و ثمرۀ شاخص آن هم این است که خداوند ایشان را در جبهۀ خودش قرار می‌دهد و طعم دل­نشین پیروزی را به ایشان می‌چشاند.[10] لذا باید اهالی جبهۀ حق مدام در صدد تقویت ایمان صحیح خویش باشند.

 اعتماد به وعده‌های الهی:

یکی دیگر از الزامات دست­یابی به عزت حقیقی این است که یک ملت یا یک نظام به وعده‌های الهی، اعتماد داشته باشد، باور عمیق داشته باشد. اگر انسان به وعده‌های الهی باور پیدا کند آن­گاه راه به سوی عزت باز خواهد شد که این عزت همان قدرت اسلامی و الهی است که وجه کامل آن در آینده عیان خواهد شد.[11]

سعی و تلاش و مجاهده:

با توجه به این­که ایمان و اعتماد به خدا، خود مبدأ و منشأ اعمال صالح هستند، بنابراین سعی و مجاهدت، ثمره دو الزام قبلی و به واسطۀ اینکه، سعی و عمل صالح، مورد تأکید خداوند هستند، به خودی خود، فراهم کنندۀ زمینه برای اعطاء عزت، می‌باشند. در فرمایشات حضرت امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) نیز موضوع کار و تلاش بی­وقفه و خستگی­ناپذیر، از مصادیق مهم جهاد و عمل انقلابی، شمرده می‌شود.

بخش سوم: مصادیق عزت حقیقی

عزت فرهنگی:

عزت در مقولۀ فرهنگ یعنی استحکام در ساخت فرهنگی نظام؛ به عبارت دیگر آرمان‌های انقلاب که در پرتو اسلام و مکتب اهل بیت(علیه­السلام) شکل گرفته است باید پیوسته مبتنی بر اسلام و تشیع باشد. اقتدار فرهنگی اسلام و نظام اسلامی آن زمانی حاصل خواهد شد که معارف اسلام و تشیع در جامعه به صورتی صحیح و فراگیر مطرح شده و به سمت تحول ایمانی جامعه که مقدمۀ عمل است، سوق داده شود. یعنی اگر در فرهنگ جامعه ما ضعف وارد شده و استحکام آن از بین رفته است، باید به سرعت به این نتیجه برسیم که ساخت فرهنگی جامعه با یک جهش و شتاب زیاد، به سمت آرمان‌های نظام، که مبتنی بر معارف صحیح اسلامی و شیعی شکل گرفته است، متحول شده و استحکام یابد و همان­طور که اشاره گردید باید یک انقلاب فرهنگی بر مبنای ایمانی صحیح در جامعه شکل بگیرد و از ایمانی‌ ناصحیح و بی­خاصیت هجرت کنیم.[12]

 عزت اقتصادی:

عزت الهی و حقیقی در زمینۀ اقتصاد و معیشت یک ملت، زمانی تحقق می‌یابد که یک ملت مؤمن بتواند نیازهای خود را با استفاده از نیروی درونی و منابع درونی خود تأمین کند و به خودکفایی برسد و به بیگانگان متکی و تحت منّت آن‌ها نباشد. "عزت ملّی در مسائل اقتصادی به این است که کشور به قدرت خودکفائی برسد، بتواند اگر چیزی از دنیا نیاز دارد بگیرد، و حتی نیازمندی‌های دنیا را به اندازه وسع خود تأمین نماید و به­طورکلی مغلوب و مقهور نباشد"[13]. به فرمایش قرآن حتی در این زمینه نیز کشور از تأییدات الهی و برکات آسمان و زمین که به مؤمنین و متقین برای همین دنیا وعده داده شده است، بهره مند گردد.

عزت علمی:

دستیابی به عزت حقیقی در عرصه علم، یکی از مهم‌ترین عرصه‌ها و پشتیبان عزت در عرصه‌های فرهنگی، اقتصادی و ... است. اگر پویایی علمی در جامعه وجود نداشته باشد بدیهی است ناچار به استفاده از علوم بیگانگان، آن هم بدون اینکه توان دخل و تصرف داشته باشد، می‌شود و این شروع وابستگی در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است. عزت ملّی در عرصۀ علم یعنی اینکه یک نظام بتواند به عنوان یک مرجعیت علمی شناخته شود که خوشبختانه هم­اکنون به همت جوانان مؤمن و نخبۀ ایرانی، دستیابی به این جایگاه، دور از انتظار نیست. "عزت ملّی در عرصۀ علم به این است که جوان دانشجوی او، پژوهشگر او، عالم محقق او سعی کند مرزهای علم را درنوردد - همین چیزی که ما گفتیم نهضت نرم‌افزاری و تولید علم - و علم را تولید کند. آن کسانی که دانش را به این نقطه رساندند، انسان­هائی بودند که از لحاظ متوسط استعداد از ما اگر عقب‌تر نبودند، جلوتر نبودند. ما قرن‌ها سابقۀ درخشان علمی در تاریخ داریم و امروز هم باید بتوانیم علم را بسازیم، به وجود بیاوریم، کشف کنیم و در بنای علمی دنیا سهم عمده‌ای داشته باشیم؛ این می‌شود عزت.[14]

 عزت سیاسی و بین المللی:

همان­طور که اشاره گردید یکی از نکات مهم در جایگاه شناسی عزت حقیقی، جامعیت آنست و این یعنی ملت ما بتواند در همۀ عرصه‌های مثبت، خودش را نشان بدهد. یکی از این عرصه‌ها، مسائل سیاسی و بین­المللی است. مسئله سیاست و بین­الملل، با عزت حقیقی عجین است؛ ما باید بتوانیم به گونه ای در روابط با سایر کشورها و دولت‌ها رفتار کنیم که ضمن برخورداری از استقلال رأی[15]، از تحمیل اراده آن قدرت‌ها بر اراده خود، جلوگیری کرده و با قدرت در مقابل آن‌ها بایستیم. روح این ایستادگی باید ایمان و باور به وعده‌های الهی و آرمان‌های نظام و تقویت نیروی درونی باشد؛ و بدانیم که همین پایداری و عزتمندی ماست که ماندگار و پایدار خواهد بود. قرآن کریم می‌فرماید: لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ هیچ­گاه ملت با ایمانی را نمی‌یابید که با دشمنان و مخالفان خدا و رسول، پیوند دوستی داشته باشند، وَلَوْ کَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ حتی اگر این دشمنان و مخالفان، نزدیک‌ترین‌ها به ایشان باشند؛ وقتی یک ملت در پرتو ایمان به خدا و یوم الآخر، به طور مداوم دست رد به سینه دشمنان خدا و رسول بزند؛ أُوْلَئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ، ایمان در قلوب آن‌ها تثبیت می‌شود، و از جانب خداوند انواع تأییدات و نیرومندی‌ها به سراغ آن‌ها خواهد آمد و پیروزی نهایی و ماندگار، از آنِ ایشان خواهد بود؛ و این، همان عزت و رستگاری و نجات ابدی است؛ وَیُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تحت‌ها الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فی‌ها رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.[16]

نتیجه­گیری و جمع­بندی:

با بررسی دقیق مسئله عزت، آن­چه از حل این مسئله به دست می‌آید، این نتیجه مهم است که عزت حقیقی یک سیر ارتفاعی و صعودی دارد و یک انسان با ایمان و یا یک ملت مؤمن، حتی اگر از جنبه‌های ظاهری و صرفاً مادی دنیایی در اوج نباشد، اما از جانب خداوند، در یک سیر صعودی عزت قرار داده می‌شود که روز بروز بر تعجب دشمنان و کسانی که رصد کننده این انسان یا این ملت هستند، افزوده می‌شود. چنان­که پس از مدتی مؤمنین از جنبه‌های ظاهری و دنیایی نیز طبق وعده‌های الهی پیروزی‌های بزرگ و عظیمی بدست خواهند آورد؛ مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَی عَلَی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ توصیف آن‌ها در انجیل همانند زراعتی است که جوانه‌های خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته، تا محکم شده، و بر پای خود ایستاده است، و به قدری نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامی‌دارد؛ لِیَغِیظَ به هم الْکُفَّارَ و اینگونه خداوند، کافران را به خشم می‌آورد وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا[17] این یک فرمول و یک قاعده محکم است که مؤمن طبق آن، در سخت‌ترین شرایط هم احساس می‌کند عزیز است و احساس ذلت نمی‌کند و خودش را نسبت به دشمن، خوار احساس نمی‌کند؛ چون صاحب اقتدار درونی است.[18] وقتی که عزت شامل حال یک انسان، یک فرد یا یک جامعه می‌شود، مثل یک حصار عمل می‌کند، مثل یک بازوی مستحکم عمل می‌کند؛ نفوذ در او، محاصرۀ او، نابود کردن او برای دشمنان دشوار می‌شود؛ انسان را از نفوذ و غلبه دشمن محفوظ نگه می‌دارد. آن وقت هر چه این عزت در لایه‌های عمیق‌تر وجود فرد و جامعه مشاهده شود، تأثیرات این نفوذناپذیری بیشتر می‌شود؛ کار به جائی می‌رسد که هم­چنان که انسان از نفوذ و غلبه دشمن سیاسی و دشمن اقتصادی محفوظ می‌ماند، از غلبه و نفوذ دشمن بزرگ و اصلی، یعنی شیطان هم محفوظ باقی می‌ماند. آن کسانی که عزت ظاهری دارند، این عزت در دل آن‌ها، در درون آن‌ها، در لایه‌های عمیق وجود آن‌ها نیست؛ لذا در مقابل شیطان بی‌دفاع‌اند، نفوذپذیرند..."[19] وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا؛ بنابراین عزت به عنوان یک ثمره کلان ساخت درونی نیرومند نظام اسلامی، از جنبه‌های مختلف باید مدنظر قرار گیرد، تا جامعه درون یک سرافرازی فرهنگی، و با یک اعتماد به نفس حاصل از احساس عزت در مقابل دشمنان و بدخواهان، به مسیر پیشرفت خود ادامه دهد و با تقویت الزامات دستیابی به عزت حقیقی، که در متن اشاره گردید، از نفوذ هر گونه یأس در این راستا، در امان بماند.

 

 



1. دانشجوی کارشناسی ارشد علوم­­سیاسی و پژوهشگر دانشگاه امام حسین(علیه­السلام)

[2]. ميزان الحكمه، ج6، ص290.

[3]. سورۀ مبارکه فاطر، آیۀ10

[4]. سورۀ مبارکه آل‌عمران، آیۀ26

[5]. سورۀ مبارکه قصص، آیۀ5

[6]. سورۀ مبارکه مائده، آیۀ54

[7]. سورۀ مبارکه منافقون، آیۀ8

[8]. سورۀ مبارکه مجادله، آیۀ22

[9]. بیانات امام خامنه­ ای(حفظه­الله) در ديدار با ائمۀ جمعه، روحانيون، مسئولان و اقشار مختلف مردم،01/09/1368

[10]. سورۀ مبارکه مائده، آیۀ56، وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ

[11]. سورۀ مبارکه نور، آیۀ55، وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني‏ لا يُشْرِكُونَ بي‏ شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ

[12]. "عزت ملّى در عرصۀ فرهنگ به اين است كه يك ملت به سنت­هاى خود پايبند باشد، براى آن­ها ارج قائل باشد، مقلد فرهنگ­هاى بيگانه و مهاجم نشود. اين چيزى است كه متأسفانه كشور ما در قبل از انقلاب، در طول صد سال يا بيش­تر در مقابل اين طوفان و اين موج ويران‌گر فرهنگ غرب، غرق شد كه آثارش را ما هنوز هم داريم تحمل مي­كنيم؛ رنج­هايش را ما هنوز هم داريم مي­بريم. عزت ملّى به اين است كه يك ملت به سنت­هاى خود اهميت بدهد، احترام بگذارد، افتخار كند و به اين­كه ديگران بگويند آقا شما مرتجعيد، اعتناء نكند،14/03/1388

[13]. بيانات امام خامنه­ ای(حفظه­الله) در بيستمين سالگرد رحلت امام خميني(ره)،14/03/1388

[14]. همان

[15]. همان.

[16]. سورۀ مبارکۀ مجادله، آیۀ22

[17]. سورۀ مبارکۀ فتح، آیۀ29

[18]. بيانات امام خامنه­ ای(حفظه­الله) در خطبه‏هاى نماز جمعۀ تهران،28/02/1380

[19]. بیانات امام خامنه ­ای(حفظه­الله) در مراسم گرامیداشت بیست و سومین سالگرد رحلت امام خمینی(ره)،14/03/1391

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات